سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت حضرت قاسم بن الحسن علیه‌السلام

شاعر : حمید رضا عباسی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
قالب شعر : مثنوی

از خـیمه بیـرون آمده آئـینۀ قـرص قمر            شیری به میدان می‌زند مستانه و شوریده سر

قلب حرم، قلب عمو، قلب همه دنبال او            او غرق در عشق عمو و مست از جام عمو


با اِنْ یَکاد عمه شد راهی به میدان این پسر            در ترس چشم کوفیان، تمثال حیدر را نگر

ابرو گره کرده است فرزند مُعِزُ المؤمنین            از هیبت این نوجوان، لرزید ارکان زمین

گویا مـهـیا گـشته تا برپا نماید محـشری            با ذوالفـقـار حـیـدر و رزم عـلیِ اکبری

فریاد زد: ان تَنکرونی، این منم ابن الحسن            فرزند پاک مرتضی، سِبطُ النَّبیِّ المؤتَمَن

شمشیر می‌چـرخاند آقا زادۀ شـیر جـمل            زهره درید ابروش از یک لشکر هفتاد یل

با رزم داده خاتمه هر قال را، هر قیل را            از خون دشمن ساخته، صدها فرات و نیل را

می‌شد شنید از غرش او صور اسرافیل را            فـریـادهای مـمـتـد تکـبـیر جـبـرائـیل را

دیدند اهل عرش از رزم عـلی تمثیل را            ردّ عرق بر روی پیـشانی عـزرائیل را

آیات خشم مرتضی تفسیر شد در کربلا            طرز نبرد مجتبی تکـثـیر شد در کـربلا

پاشیده شد شیـرازّ کل سـپاه از هـیـبتـش            پاشیده شد قلب یلان از صولت و از شوکتش

در قبضه دارد جنگ را همچون عقابی تیزپر            فریاد سر داده عدو: این المفر؟ این المفر؟

طوفان شده از غرش این شرزه‌شیرِ مجتبی            با هر هجومش می‌شود سرها معلق در هوا

دشمن حریف او نمی‌شد در نبرد تن به تن            یکبار دیگر کوچه و ... این‌بار فرزند حسن

از هر طرف سنگی به سوی قامتش پرتاب شد            آنقدر در شهد عسل غلطید تا بی‌تاب شد

یک بار دیگر دوره‌کردن‌هایشان شد دردسر            در های‌و‌هویِ تیغ‌ها تکرار شد شق القمر

گویا مدینه باز هم تکرار شد در کـربلا            تا درد سینه باز هم تکرار شد در کربلا

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم ص ۲۸۱، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه ص ۱۶۲ و محققین مقتل جامع ج ۱ ص ۸۲۹ تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



از روی زین افتاد، قلب مادرش آتش گرفت            از هُرم نعل اسب‌هاشان، پیکرش آتش گرفت